فقدان روح تحول در کالبد سیاستگذاری فرهنگی شهر

نادعلی ضمن اشاره به اینکه از منظر ما فرهنگ همان گفتمان انقلاب اسلامی است که برخواسته از مکتب امام است، تصریح کرد: شاید مشکل ما در سیاستگذاری فرهنگی شهر این است که اقدامات و حرف‌ها وجود دارند و نمود و مصداق دارند ولی از روح و قدرت تحول تهی هستند.
فقدان روح تحول در کالبد سیاستگذاری فرهنگی شهر

نادعلی ضمن اشاره به اینکه از منظر ما فرهنگ همان گفتمان انقلاب اسلامی است که برخواسته از مکتب امام است، تصریح کرد: شاید مشکل ما در سیاستگذاری فرهنگی شهر این است که اقدامات و حرف‌ها وجود دارند و نمود و مصداق دارند ولی از روح و قدرت تحول تهی هستند.

به گزارش کانون اندیشه جوان، نشست «الزامات سیاست‌گذاری فرهنگی در نهاد شهر» با حضور علیرضا نادعلی، دستیار رئیس سازمان تبلیغات اسلامی در حوزه‌ ارتباطات فرهنگی انقلاب اسلامی ۴ خردادماه به همت کانون اندیشه جوان در صفحه اینستاگرام باشگاه اندیشه برگزار شد. متن جلسه از نظر می‌گذرد؛

وی در ابتدا اظهار کرد: مقام معظم رهبری در دومین دور انتخابات ریاست جمهوری‌شان یک پوستر تبلیغاتی داشتند. در آن پوستر یک جمله ای زیر عکس آقا نوشته شده است و آن اینکه حکومت اسلامی حکومتی است که مردم را به فکر کردن دعوت می کند و هدایت ذهن مردم را به عهده می گیرد. برای ما فکر کردن خیلی مهم است. این همه روایات و تاکید بر تفکر وجود دارد ولی تفکر زمانی ارزش بیشتر پیدا می کند که برای حل مسائل متمرکز شود و به جوشش عملی منتج شود. تفکری که به این جوشش عملی و حل مسئله منتج نشود خنثی و بی اثر به نظر می رسد. درست برعکس آن عمل گرایی مفرط است که در اداره کشور و در اداره شهر دچار آن شدیم.

وی ادامه داد: ما معتقدیم در انتخاباتی مثل انتخابات شورای شهر شاید برنامه از کسی انتظار نباشد چون یک نماینده مردم در شورای شهر یا به تعبیر دیگر یک عضو شورای شهر باید فکر و ایده داشته باشد، باید فهم از مدیریت شهر داشته باشد و بعدا در یک قامتی مثل شورای شهر تهران یا هر شهر دیگری که بیست و یک نفر کنار هم جمع می شوند باید بتوانند کار جمعی کنند، خردورزی جمعی را فعال کنند و با هم هم افزایی کنند و جلو بروند.

وی افزود: ما با ماجرای فرهنگ همواره سروکار داریم و برای حکمرانی در شهر اینکه از چه نظرگاهی حکمرانی اتفاق بیفتد اهمیت دارد. گاهی اوقات ما شهر را اداره کنیم و از منظر اقتصاد شهر شهر را اداره می کنیم گاهی از منظر عمران و شهرسازی یک شهر را اداره می کنیم. من معتقدم باید شهر را از منظر فرهنگ و از نقطه عزیمت فرهنگ اداره کنیم. این یک نکته ای است که شاید توضیح بخواهد. به محض اینکه ما از اداره شهر از منظر فرهنگ صحبت کنیم کسانی که به این حوزه ها علاقمند هستند می گویند در درجه اول باید به امورات فرهنگی بپردازیم یا به اهالی هنر اهتمام کنیم تا بر صدر بنشینند یا برای آنها یک سازمانی درست کنیم یعنی یک فرهنگ سازه تاسیس کنیم. هر چه پیشتر می رود یک نگاه عمیق تری است ولی هیچ کدام آنچه مدنظر است نیست. اینکه شما یک سازه فرهنگی داشته باشی بسیار فرق میکند با این که از منظر فرهنگ، شهر را داره کنی. از منظر فرهنگ شهر را اداره کردن یعنی شهرسازی و معماری ما از منظر فرهنگ اتفاق بیفتد، یعنی ماجرای رسیدن به آسیب های اجتماعی و اجتماعیات شهر از منظر فرهنگ اتفاق بیفتد، اداره اقتصادی فرهنگ از منظر فرهنگ اتفاق بیفتد. وقتی برعکس این باشد معمولا فرهنگ درنوردیده می شود و از بین می رود چنانکه در ابرشهر تهران می بینیم. این تبعا یک نقطه عزیمت برای طراحی و سیاست گذاری را برای ما تاکید میکند که بالاخره وقتی میگوییم اتمسفر زندگی انسان ها در جامعه فرهنگ است، این امر برای اداره شهر تاثیر میگذارد، یعنی بر همه شئون آن تاثیر می گذارد.

وی تصریح کرد: وقتی میگوییم فرهنگ، با صدای رسا باید اعلام کنیم منظور از فرهنگ، گفتمان انقلاب اسلامی است. ما گفتمان انقلاب اسلامی خودمان را برخواسته از مکتب امام خمینی می دانیم و مکتب امام قرائت اصلی از اسلام ناب است ولی متاسفانه تقریبا ما این گفتمان را روی تاقچه نگهداری میکنیم. ما در مورد گفتمان انقلاب این کا را کردیم و در بسیاری از اوقات در بالای آسمان قرار دارد و ما در کف زمین در اداره کشور عملا از الگوهای دیگر استفاده می کنیم چون دسترسی به آن راحت است ولی ما را از آن راهی که از ۵۷ آغاز کردیم دور می کند. تعبیر اداره شهر از منظر فرهنگ بر مبنای این است که ما می خواهیم جامعه را بر پایه عناصر گفتمان انقلاب اسلامی اداره کنیم.

جناب نادعلی ادامه داد: گفتمان انقلاب اسلامی یک امر کلی است که عملیاتی شدنی است. مثلا از عناصر آن مردم سالاری دینی است که حتما در اداره شهر مابازا دارد، یعنی وقتی شما به مردم سالاری دینی یک نظر جدی انداختی در طراحی های سیاست گذاری و اداره شهر بسیار تغییر ایجاد میکند. مردم سالاری دینی یعنی مشارکت اجتماعی در بالاترین سطح خودش. ما این اتفاق را در دهه شصت به نحو مطلوبی مشاهده کردیم. ما هم در اداره دفاع مقدس این اتفاق برایمان افتاد و هم پشت جبهه. آنقدر که مردم به جبهه ها آمدند و در سپاه و بسیج حضور پیدا کردند و جنگ را اداره کردد همانقدر هم در پشت جبهه در اداره اقتصادی که از بین رفته بود بسیج اقتصادی داشتیم. پس مردم سالاری دینی یعنی مردم به عرصه بیایند.

وی یادآور شد: این مردم سالاری در شهر امتحان هایی پس داده است. در دوره قبلی شهرداری تهران شهرداری تبدیل به یک نهاد اجتماعی شد و این یک پیشرفت است. شورایاری ها از نگاه مردم سالاری دینی بهره گرفت ولی تا همین حد محدود شد. ما الآن شاهدیم که گروه های مختلف فعال دغدغه حل مسائل شهر را دارند ما چقدر توانستیم در ادوار شوراهای شهر تهران این گروه های مختلف را به عرصه بیاوریم. الآن دو هزار مسجد در تهران وجود دارد که هر کدام کانون تپش فرهنگی و اجتماعی میتواند یباشد یعنی اگر مساجد ما در نقطه اصلی خودشان برای اثرگذاری قرار بگیرند و اگر مسجدمحوری در محلات اتفاق بیفتد، چقدر میتواند مشارکت اجتماعی را به حداکثر برساند و برای حل مسائل شهر ایجاد توفیق کند. این امر در یک اتفاقاتی مثل حوادث غیر مترقبه رخ نشان می دهد یا در ایامی مثل دفاع مقدس یا در همین شرایط کرونای که پشت سر گذاشتیم گروه های مختلف مثل طلاب جهادی، هیئات مشارکت اجتماعی زیادی داشتند و این اتفاقات افتاد. این یک جنس مردمی دارد ولی در شهر تهران معتقدیم این امر یک اتصال به حاکمیت پیدا میکند و باید پشتیبانی حاکمیت را به همراه خودش داشته باشد.

وی افزود: شورای شهر امتداد دو خط جامعه سازی و دولت سازی با یکدیگر است یعنی مردم و گروه های مشارکت کننده اجتماعی در یک سمت و پشتیبانی حاکمیتی در سمت دیگر به هم دست می دهند و تجسم این مسئله در اداره شهر است.

وی در پایان گفت: آنچه مسلم است این است که سیاست گذاری وجود دارد ولی شاید مشکل ما این است که اقدامات و حرف ها وجود دارند ونمود و مصداق دارند ولی تهی از روح و قدرت تحول هستند. ما برای شهر تهران نقشه جامع داریم، در ادوار مختلف هم بر اساس آن قانون گذاری های مختلف اتفاق افتاده است اما آنچه به عنوان سیاست گذاری با قرائتی که من عرض کردم یعنی از مبدا گفتمان انقلاب اسلامی باید اتفاق بیفتد تاکنون وجود نداشته است. ما یک سند بالادستی داریم اما اداره جامعه مان را بر اساس آن انجام ندادیم. اگر ما در حوزه عدالت حرف داریم نیامدیم فاصله شمال شهر و جنوب شهر را کم کنیم یا خدمات شهری و برخورداری های اجتماعی را برای مردم محروم دنبال کنیم به نحوی که این فاصله به نحو موثر کم شود. سیاست گذاری اتفاق افتاده است اما وقتی از اثر باید پی به موثر ببریم میبینیم آن اتفاقاتی که باید در شهر اتفاق می افتاد از جمله کم شدن فاصله طبقاتی، به اندازه ای که در سطح ام القرای جهان اسلام باشد نیست.

دیدگاه شما

پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.