فقر و محرومیت محتوای اصلی داستان‌های چپ در دوره پهلوی

با رهبری امام راحل(ره) تاریخ درباره دو نوع گفتار قضاوت کرد؛ گفتار چپی که می‌خواست عمل کند و گفتار مسلمانانی که تصمیم گرفتند و عمل کردند و موفقیت آنها نشان داد که مسلمان ها به واقعیت صحنه نزدیکتر بودند.

علیرضا سمیعی بیان کرد:

فقر ،محرومیت و فلاکت در جامعه محتوای اصلی داستان‌های چپ ایران در دوره پهلوی است

با رهبری امام راحل(ره) تاریخ درباره دو نوع گفتار قضاوت کرد؛ گفتار چپی که می‌خواست عمل کند و گفتار مسلمانانی که تصمیم گرفتند و عمل کردند و موفقیت آنها نشان داد که مسلمانها به واقعیت صحنه نزدیکتر بودند.

نشست «تأثیر جریانات چپ گرا در ادبیات معاصر ایران» با حضور علیرضا سمیعی، پژوهشگر فلسفه و ادبیات، به همت کانون اندیشه جوان در صفحه اینستاگرام کانون برگزار شد.

وی در ابتدا با اشاره به زمان آغاز اندیشه‌های چپ در ایران، اظهار داشت: بعد از نبرد ایران با روسها بعضی اندیشه‌های چپ در ایران رواج پیدا کرد، بسیاری از ایرانیان که در دوره قاجار از ایران خارج شده و در مناطقی مانند قفقاز ساکن شده بودند، به دلیل مبارزه با حکومت مرکزی شاهنشاهی با افکار چپ آشنا شدند. افکار چپ به علت پشتوانه مبارزه با شاهنشاهی و نظام تزاری روسیه برای آنها الهام بخش بود، از این جهت مخالفان نظام شاهنشاهی در روسیه ساکن شده، عضو حزب می‌شدند و از همانجا علیه نظام شاهنشاهی در ایران کار تشکیلاتی می‌کردند. از سال ۱۳۲۰ حزب چپ به صورت رسمی تاسیس و مطرح شد.

سمیعی گفت: این حزب نقاط شکننده‌ای داشت که سبب ضعف، انشقاق و بی اعتمادی مردم به آن شد؛ از آن جمله می‌توان به دعوایی اشاره کرد که بر سر امتیاز نفت شمال صورت گرفت. احسان طبری در مقاله‌ای عنوان می‌کند حال که امتیاز نفت جنوب به انگلستان داده شده چه اشکالی دارد امتیاز نفت شمال را به روسیه بدهیم. همین مسئله باعث شد مردم و فعالان سیاسی نسبت به حزب چپ بدبین شوند و آنها در معرض اتهام خیانت قرار بگیرد. نقطه ضعف دیگری که حزب چپ از خود نشان داد، اعلام استقلال آذربایجان بود که محمدرضا پهلوی با آن به مقابله برخاست و از همانجا به قهرمان ملی تبدیل شد. اشتباه بزرگ و غیر قابل توجیه دیگری که حزب چپ مرتکب شد ماجرای سال ۶۲ بود. در سال ۶۲ که ایران درگیر جنگ مسلحانه با کشور خارجی بود، یکی از احزاب چپ شروع به جمع‌آوری اسلحه جهت مبارزه مسلحانه علیه دولت مرکزی کرد، این نقشه برملا شد و همه عاملان آن ظرف یک شب توسط دولت وقت دستگیر شدند. از سال ۶۲ به بعد فعالیت احزاب چپ و کمونیست در ایران غیر قانونی اعلام شد. با این وجود نمی‌توان نویسنده‌ها، ادبیات و هنر چپ را به احزاب تقلیل داد.

پژوهشگر فلسفه و ادبیات، ادامه داد: زمانی که در سال ۴۷ کانون نویسندگان ایران تشکیل شد، اولین کسانی که در آن حضور داشتند افرادی مانند سیمین دانشور و جلال آل احمد بودند. بسیاری از نویسندگان و شاعرانی که به کانون پیوستند گرایش چپ داشتند. برای شناخت مشخصات اصلی جریان چپ باید به رخدادی در سال ۱۳۲۰ مراجعه کرد و آن برپایی نخستین کنگره نویسندگان ایران بود. نویسندگان در این کنگره گرد هم جمع شده و راجع به چشم انداز ادبیات و فرهنگ ایران تصمیم می‌گرفتند.

وی در خصوص چرایی علاقمندی نویسندگان به جریان چپ، عنوان کرد: نویسنده‌ها علاوه بر اعتقادات شخصی از جمع خود نیز تاثیر می‌گرفتند. نویسندگانی که گرایش چپ داشتند شخصیتهای پیشرو و فعالی بودند و می‌توانستند بر دوستان خود اثرگذار باشند. بسیاری از آثار کلاسیک را افرادی چون به آذین ترجمه کردند بنابراین اگر کسی می‌خواست آثار کلاسیک را بخواند باید از ترجمه‌های چپ‌ها استفاده می‌کرد. از طرف دیگر چپ‌گراها با قدرتی که نویسنده‌ها را محدود می‌کرد یعنی با شاه مبارزه می‌کردند و این جذابیت داشت. مسئله دیگری که مبارزه با شاه را بسیار معقول می‌کرد فقر شدیدی بود که در کشور حاکم بود تا جایی که حتی شاه نیز از فساد اداری که سبب فقر مردم میشد گلایه داشت. مارکسیستها به لحاظ حزبی در آثارشان با این موضوع مقابله می‌کردند و به طور طبیعی فقر و مبارزه با فقر در آثار نویسندگان به خصوص آثار داستانی نمود پیدا می‌کرد. از آن جمله می‌توان به داستانهای کوتاه غلامحسین ساعدی درباره فقر و فلاکت در جامعه اشاره کرد، فقری که باعث میشد برخی مجبور به خون فروشی شوند. مطالعه این داستانها بی شک هر نویسنده‌ای را تحت تاثیر قرار می‌داد. ادبیات مارکسیستی علاقه فراوانی به توصیف دقیق واقعیتها دارد به همین خاطر بسیاری از نویسندگان به آن گرایش پیدا می‌کردند.

سمیعی ادامه داد: نکته دیگر این است که اگر کسی می‌خواست به زبان دین که زبان رایج مردم بود درباره جهان معاصر سخن بگوید، نمی‌توانست. اصولا از نقطه نظر مارکس سخن گفتن تنها از جهان معاصر درست است، به این ترتیب بود که گفتار چپ جذابیت پیدا می‌کرد و تا مسلمانها تکانی بخورند و به این صحنه برسند فضا از گفتار چپ پر شده بود. البته زمانی که افرادی همچون آیت الله طالقانی شروع به گفتگو کردند اوضاع تغییر کرد، تعداد زیادی متفکر، نویسنده و شاعر مسلمان پدید آمد که می‌توانستند راجع به وضعیت روز سخن بگویند. با رهبری امام راحل(ره) تاریخ درباره دو نوع گفتار قضاوت کرد؛ گفتار چپی که می‌خواست عمل کند و گفتار مسلمانانی که تصمیم گرفتند عمل کنند و موفق هم شدند، این نشان می‌دهد که مسلمانها به واقعیت صحنه نزدیکتر بودند.

پژوهشگر فلسفه و ادبیات، ابراز داشت: به لحاظ محتوایی رمانهای چپ، رمانهایی هستند که درباره محرومیت و فقر بحث می‌کنند و ویژگی دیگر آنها این است که با هر چیزی که از گذشته آمده بد هستند و گذشته را تماما رد می‌کنند. رمان چپ به لحاظ فرمی دو ویژگی مهم دارد؛ ویژگی اول وفاداری به واقعیت موجود با نگاه به آینده و ویژگی دوم شخصیت پردازی است. نکته عجیب این است که مارکسیستها با شخص پرستی مخالف هستند اما همیشه در بهترین رمان‌هایشان شخصیتی وجود دارد که توده مردم را در جهت اهداف معینی رهبری می‌کند.

وی به ذکر اسامی و آثار برخی از نویسندگان جریان چپ پرداخت و گفت: می‌توان بزرگ علوی را مهمترین نویسنده چپ دانست، بزرگ علوی دو مجموعه داستان مهم به نام «ورق پاره‌های زندان» و «چمدان» دارد. با مطالعه آثار ایشان از جمله «گیله مرد»، «چشمهایش» و «خواستم نویسنده شوم» در می‌یابیم که جریان چپ چگونه و با چه داستانهایی سنگ بنای ادبیات را بنا نهادند، البته بزرگ علوی در اواخر عمر از فعالیتهای چپ خود اظهار پشیمانی می‌کند.

وی بیان کرد: صمد بهرنگی نویسنده کتاب «ماهی سیاه کوچولو» از دیگر نویسندگان جریان چپ است. صمد بهرنگی در یادداشتهایی که از او باقی مانده می‌گوید اخلاق عبارت از یک سری دستوراتی نیست که به صورت ثابت از گذشته به دست ما رسیده بلکه ما باید اخلاق را متناسب با زندگی امروز بازتعریف کنیم. صمد بهرنگی با تمام ساده‌دلی که دارد، پرسش مهمی را مطرح می‌کند و از این جهت گرایش به اصول چپ در آثار او دیده می‌شود. نویسنده دیگری که در این جریان بسیار مهم است، به آذین است، به آذین از این جهت که آثار کلاسیک بسیاری را ترجمه کرده، بسیار قابل توجه است. یکی از آثار او «دختر رعیت» است، در این اثر به خوبی می‌توان اندیشه‌های چپ را مشاهده کرد.

پژوهشگر فلسفه وادبیات از دیگر نویسندگان جریان چپ نام برد و گفت: غلامحسین ساعدی دیگر نویسنده این جریان و بهترین اثر او «عزاداران بیل» است، این کتاب یکی از بهترین مجموعه داستان‌هایی است که قبل از انقلاب نوشته شده. ساعدی در عزاداران بیل آشکارا بعضی رسومات مذهبی را با خرافه جمع می‌کند. یکی از داستانهای این مجموعه با عنوان «موسرخه» بسیار تکان دهنده است، این داستان تلویحا به انسان مصرف زده معاصر اشاره می‌کند و اینکه چطور انسان مصرف‌گرا تبدیل به شخصیتی مسخ شده می‌شود. از دیگر نویسندگان چپ می‌توان به احمد محمود و نادر ابراهیمی اشاره کرد.

وی افزود: درباره جلال آل احمد می‌توان گفت به لحاظ گرایشات چپ، سه سال چپ بود، از ۲۰ سالگی که وارد حزب شد تا ۲۳ سالگی که از حزب جدا شد گرایشات چپ داشت. در آن سه سال داستان «زن زیادی» را نوشت. بیشتر آثار جلال آل احمد از جمله یادداشتها، داستانهای کوتاه و بلند و سفرنامه‌هایش را در دورانی نگارش شد که چپ نبود. جلال در یک خانواده مذهبی به دنیا آمد، مرد بسیار پرشوری بود به همین دلیل به سخن‌های جدید گرایش پیدا می‌کرد اما زمانی که متوجه شد آنچه که به آن چپ می‌گویند چیست، از آن گذشت. جلال آل احمد فردی با فرهنگ و آشنای با دین و ادبیات فارسی بود، علاقه‌ای که او به مردم داشت فراتر از علاقه‌ای بود که در سازمان به عنوان توده القا می‌کردند. نفرت از مردم در بین چپ‌ها رایج بود چرا که مردم را افرادی ترسو و به لحاظ فکری تنبل می‌دانستند اما جلال آل احمد هیچگاه از مردم متنفر نشد. گواه این علاقه و عدم تنفر سفرنامه‌های جلال به شهرهای مختلف ایران است.

سمیعی با بیان اینکه امروز ادبیات چپ در جهان ضعیف است، تصریح کرد: امروز ادبیات چپ نه تنها در ایران بلکه در جهان بسیار ضعیف است. علت هم این است که هر ایده‌ای که به عنوان یک نقطه ضعف وجود داشت و جریان چپ از آن استفاده می‌کرد امروز توسط جریان مذهبی مورد نقد و بررسی قرار می‌‌گیرد، گفتار اسلامی که در گذشته ضعیف بود امروز آن چنان قدرتمند شده که دیگر جای مانور برای مارکسیستها  باقی نگذاشته است.

دیدگاه شما

پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.