شهید بهشتی در عمل و رفتار خود به آزادی‌ پایبند بود

شهید بهشتی دارای یک تفکر سیاسی است؛ چراکه هنگامی که بحث آزادی را مطرح می‌کند، راهکارهای لازم را برای افزایش آزادی در جامعه ارائه می‌دهد.

 نشست بازخوانی و بررسی آرا و اندیشه‌های شهید دکتر آیت‌الله بهشتی به همت کانون نواندیشان جوان، بنیاد نشر آثار و اندیشه‌های شهید بهشتی، بسیج دانشجویی و جامعه اسلامی دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی برگزار شد.

در این همایش، رحمت مهدوی به بررسی جایگاه آزادی در منظومه فکری آیت‌الله بهشتی پرداخت.
مهدوی در ابتدای سخنرانی خود گفت:« متاسفانه ما امروزه شاهد سخنرانی‌های متعدد چهره‌های مختلف، فارغ از دیدگاه‌های فکری هستیم که در همه حوزه‌ها در حال ارائه نظر هستند؛ در صورتی که متاسفانه هنوز یک گفتمان کلی درباره مفاهیم اصلی انقلاب شکل نگرفته است. یکی از این مفاهیم و دغدغه‌های انقلاب، (آزادی) است که علی‌رغم تعاریف مختلفی که اندیشمندان اسلامی انقلاب در سال ۵۷ از مفهوم آزادی بیان کرده‌اند، اما شاهد آن هستیم که بررسی لازم در این حوزه صورت نگرفته است. یکی از این اندیشمندان که به طور کامل به مقوله آزادی پرداخته است، شهید بهشتی است که به طور قاطع می‌توان گفت ایشان در باب آزادی دارای یک منظومه فکری هستند.
وی زمانی که درباره آزادی سخن می‌گوید، ابتدا به هستی شناسی می پردازد، سپس خداشناسی را مدنظر قرار می‌دهد و در نهایت که انسان شناسی خود را ارائه می‌کند، به بحث آزادی وارد می‌شود.
شهید بهشتی دارای یک تفکر سیاسی است؛ چراکه هنگامی که بحث آزادی را مطرح می‌کند، راهکارهای لازم را برای افزایش آزادی در جامعه ارائه می‌دهد. بنابراین باید برای شناخت دیدگاه ایشان نسبت به آزادی، ابتدا باید به هستی‌شناسی، خداشناسی و انسان‌شناسی ایشان بپردازیم.
مهدوی در ادامه به بررسی دیدگاه شهید بهشتی درباره ۳بعد هستی‌‎شناسی، خداشناسی و انسان‌شناسی می‌پردازد و می‌گوید: نظر ایشان درباره هستی این بود که هستی در اختیار انسان است و هستی برای این خلق شده است تا انسان در این هستی، آزادانه و با اراده خود حرکت کند تا به آن مطلوب خود، یعنی تحت عبودیت قرار گرفتن خداوند برسد.اما برای این‌که نظر شهید بهشتی را درباره خداشناسی بدانیم، باید ببینیم نوع دیدگاه شهید بهشتی به خداوند متعال چگونه بوده است. خداوند برای وی (فعّال لِما یُرید) است یعنی معشیتی نافذ و قاطع دارد و فوق هر اراده دیگری است. بهشتی می‌گوید حالا این (فعّال لِما یُرید) موجودی آفریده است به نام انسان و به این انسان اختیار داده است. ادامه این بحث همان بحث انسان‌شناسی شهید بهشتی را مطرح می‌کند. او معتقد بود که انسان اساساً آزاد خلق شده است.
پرسش بعدی که می‌توان مطرح کرد این است که اساساً انسان از نظر شهید بهشتی برای چه آزاد خلق شده است؟ انسان برای این آزاد خلق شده است که بتواند به سمت تکامل برود و به عبودیت برسد.
مهدوی در ادامه بحث، راهکارهای لازم برای رسیدن انسان به آزادی را از دید دکتر بهشتی بیان می‌کند و می‌گوید:اولین نکته برای رسیدن به آزادی از نظر شهید بهشتی، آزادی به منزله آگاهی است. وی در عرصه اجتماعی، یکی از راه‌های رسیدن به آزادی را افزایش آگاهی انسان می‌داند و بر این باور تأکید می‌کند که با زور و اجبار نمی‌توان آزادی را به وجود آورد. راهکار دوم وی، آزادی به منزله رهایی از جهل و خرافه است؛ یعنی باید با جهل و خرافه در جامعه مقابله کرد. او می‌گوید:«مردم را در جهل و بی‌خبری نگه‌داشتن، بچه‌ها را در جهل بی‌خبری نگه داشتن، مردم را از آزادی و آزاد زیستن محروم کردن، بزرگترین ظلم و ستم در حق آن‌ها است.» به طور کلی می‌توان گفت آزادی به منزله کسب رهایی، یک امر ایجابی است و آزادی به منزله رهایی از خرافه، یک امر سلبی است که در جامعه باید صورت گیرد. پیشنهاد بعدی ایشان برای کسب آزادی، رهایی از فقر است. برده بودن و اسیر بودن در ادبیات سیاسی به معنی نداشتن آزادی است و وجود برده‌داری در یک جامعه را می توان وجود فقر در جامعه مطرح کرد. شهید بهشتی به این موضوع اذعان می‌کند که دو بُعد آزادی و نفی استثمار یعنی فقر، باید همراه هم دنبال شوند.آخرین راهکار آیت‌الله بهشتی، رهایی از قیود طبیعت است. مسئله مهم این است که انسان از بردگی و بندگی طبیعت آزاد گردد و در پرتو آزادی خود محیط زندگی خود را در هر جایی که می‌خواهد ایجاد کند.
مهدوی در ادامه صحبت‌های خود، اقسام آزادی را از دیدگاه شهید بهشتی به صورت تیتر وار بیان کرد و گفت: آزادی عقیده، آزادی بیان، آزادی احزاب، آزادی مطبوعات و آزادی به مثابه حق تعیین سرنوشت، مصادیقی است که به کرات در اندیشه شهید بهشتی مطرح شده است.
شهید بهشتی به سخنرانی سیاسی در باب آزادی نپرداخته است، بلکه در عمل و رفتار خود به آزادی‌ای که مطرح کرده پایبند بوده است. مثلا بحث ریاست جمهوری زنان را مطرح می‌کند و می‌گوید: ما از لحاظ فکری در قرآن آیه‌ای نداریم که به صراحت امکان ریاست‌جمهوری زنان را نفی کند و اگر در بحث قانون اساسی بحث را به طور نیمه تمام رها می‌کنند، شهید بهشتی اذعان می‌کند که می‌توان در آینده این بحث را مطرح کرد؛ یعنی راه امکان ریاست جمهوری زنان را نمی‌بندد.
در پایان، مجری همایش، ذیل مطالبی که مهدوی به آن‌ها پرداخته بود، سوال خود را این‌گونه می‌پرسد: بحث آزادی مطبوعات، حق تعیین سرنوشت، رئیس‌جمهور شدن زنان و…، کلمات و مفاهیمی است که خیلی شیک و جامع‌ومانع‌اند و وقتی ما این‌ها را می‌شنویم خوشمان می‌آید؛ اما نکته‌ای که وجود دارد این است که چقدر در عملی کردن این مفاهیم توانستیم موفق باشیم؟ و سوال دوم این که در آخر اگر بخواهیم یک تعریفی را از کلمه آزادی با محوریت اندیشه شهید بهشتی داشته باشیم، این تعریف چگونه است؟

مهدوی در جواب به پرسش‌های مجری اذعان می‌کند: آزادی در اندیشه اسلامی بر خلاف آزادی در اندیشه غربی حول محور فرد نمی‌چرخد. در اندیشه غربی اساساً همه چیز برای این است که انسان آزادانه بتواند فعالیت کند. در اندیشه اسلامی این نیز وجود دارد اما در نهایت آزادی باید به مسیری ختم شود که تحت عبودیت خدا قرار گیرد، یعنی انسان آزاد نیست که هر عملی را انجام دهد. آزادی مطبوعات هم باید متناسب با قوانین اسلام باشد. بهشتی هم معتقد است مطبوعات آزاد هستند که هر چیزی را مطرح کنند، منتها آزادی در اندیشه وی، آزادی در چارچوب اندیشه‌های اسلام است. و در تعریف آزادی معتقد است که باید آزادی متناسب با جامعه خودمان را مطرح کنیم و بگذاریم که در نظام جمهوری اسلامی برخورد سازنده آراء و افکار باعث پیشرفت جامعه شود.

دیدگاه شما

پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.